معرفی وبلاگ
این وبلاگ مربوط به فعالیت های کانون بسیج فرهنگیان در زمینه های مختلف می باشد. امیدوارم با همکاری اعضای بسیج فرهنگیان، این وبلاگ شکل واقعی خود را بیابد. در ضمن دوستان عزیزی که در این زمینه تمایل دارند همکاری کنند،می توانند از طریق ایمیل یا مراجعه به کانون بسیج فرهنگیان قرچک به کامل تر شدن این وبلاگ کمک کنند.
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 171122
تعداد نوشته ها : 127
تعداد نظرات : 14
اى وارث ذوالفقار مولا برگرد! / اى نور دو چشم آل طاها، برگرد ـ ما شعله به شعله سوختیم از غم یاس / اى منتقم حضرت زهرا، برگرد
ابزار تماس با ما
اوقات شرعی سوره قرآن

جنگ دفاع مقدس انقلاب اسلامی مهدویت امام زمان (عج)

Rss
طراح قالب

 بسمه تعالي

1- عده اي از باستانشناسان بر اين باورند كه بعد از كشف آتش و اختراع چرخ، مدرسه هوشمندانه ترين ابتكار بشر بوده است. انسان هاي اوليه وقتي هنوز خيلي «اوليه » بودند، در طول روز از دست بچه هاي قد و نيم قدشان سرسام مي گرفتند و ناچار بودند هر طور شده آن ها را تحمل كنند. اما وقتي كمي تكامل پيدا كردند و «دوميه» شدند، به فكر افتادند از بين خودشان يك معلم انتخاب كنند تا به فرزندانشان شكار و آتش افروزي ياد بدهد. به اين ترتيب هم بچه ها بهتر غني سازي مي شدند و هم پدر و مادرهاي اوليه نفس راحتي مي كشيدند. در آن روزگار معلمان از ديوارهاي دودگرفته غارها به عنوان تخته سياه استفاده مي كردند.

در واقع نقاشي هايي كه باستان شناسان در ديوارهاي سنگي غارها كشف كرده اند، آخرين مطالب معلم هاي  «دوميه» است كه يادشان رفته آن ها را پاك كنند.

القصه وقتي پدر و مادرهاي «دوميه» فايده هاي پيدا و پنهان مدرسه را خوب لمس كردند، نوعي رابطه گازانبري بين مدرسه و خانه شكل گرفت و متوجه شدند كه گاهي بايد دست به دست همديگر بدهند تا بتوانند شكارچيان بهتري تحويل جامعه بدهند. بنابراين ، «رابطه گازانبري» چيز تازه اي نيست و ريشه تاريخي دارد.

                             

 

 

2- يكي از راه هاي تضميني ادب كردن بچه ها اين است كه بين خانه و مدرسه تقسيم كار صورت گيرد. به طور مثال ، پيچاندن گوش چپ شاگردان را به معلمان و پيچاندن گوش راست آن ها را به خانواده ها واگذار مي كنيم.

 

اين كار در پرورش عضلات گوش موثر ا ست و حرف شنوي بچه ها را تقويت مي كند.

3- براي حفظ ارتباط با خانواده ها، هرگز موقع ثبت نام از آن ها پول هنگفتي براي كمك به مدرسه نخواهيد و از ديپلماسي خزنده استفاده كنيد. از قديم گفته اند براي رسيدن به هدف بزرگ بايد آن را به اهداف كوچك تر تقسيم كنيد.

 

بهانه هاي پيشنهادي ما عبارتند از:

پول تزئين كلاس، پول تعمير آفتابه، پول كارنامه سوزي، پول بيمه هاي كتاب هاي درسي، پول گردگيري رايانه هاي مدرسه و ...

4- اگر پدر و مادر از نحوه تدريس شما و افت تحصيلي جگر گوشه خود گله مند بود، از ايشان بخواهيد فقط نيم ساعت به كلاس شما تشريف بياورد و هر طور كه خواست، بچه ها را فقط ساكت كند. اين نوع حريف طلبي ها، ارزش هاي پنهان شما را بيشتر نمايان مي كند.

 

5- هر خانواده تجربه هايي دارد كه ممكن است به درد ديگران بخورد. موقع تشكيل جلسات اولياء و مربيان با يك ساعت تاخير در جلسه حاضر شويد تا يخ آن ها باز شود و تجربه هاي ناب خود را به خورد همديگر بدهند.

 

دسته ها : مجله رشد معلم
يکشنبه بیست و یکم 2 1393 20:34

برخي معلمان:

- نمي دانم چرا پدر و مادرهاي شما به درس و مشقتان نمي رسند؟ من در كلاس فرصت كافي ندارم. بگوييد از شما درس بپرسند، امتحان بگيرند.

- تو كه با معلمت اين جوري حرف مي زندي، تربيت خانوادگي نداري بچه!

- پدر و مادرهاي شما سواد ندارند كه اين جوري بار آمده ايد! 

- شغل باباي تو چيه؟

- كدام يكي از شما پدر و مادرش در اداره ي فلان كار مي كند؟ يك آشنا لازم دارم.

- مادرها ي عزيز، هر اندازه من در كلاس كار مي كنم، شما بايد در خانه دو برابر با بچه تان كار كنيد.

- خطاب به دانش آ موز: اين شماره ي موبايل من است، هر وقت كاري داشتي پيامك بزن ...

برخي اوليا:

- مي شود به بچه ي من بيش تر توجه كنيد؟ خيلي حساس است !

- اگر امكان دارد شماره تلفنتان را بدهيد تا اگر يك وقت بچه ي من تكليف يادش رفت از شما بپرسم .

- چرا اينقدر زياد تكليف مي دهيد؟

- چرا اين قدر كم تكليف مي  دهيد؟

- من از شما به عنوان يك معلم خوب توقع دارم بچه من رياضي را در كنكور صد در صد بزند.

- مي شود از اين تكليف ها ندهيد، اصلا معلوم نيست چه بايد كرد؟

- در حق بچه ي من از هيچ تنبيهي دريغ نكنيد...

 

بسيار ديده مي شود كه روابط اوليا و معلمان در مسير ثابت و صحيحي جريان ندارد. گاهي توقعات اوليا زياد است و گاهي معلمان. گاهي دخالت هاي نابه جاي معلم در امور شخصي دانش آموز باعث اختلال در روند طبيعي زندگي خانوادگي او مي شود و گاهي دخالت زياد اوليا در كار معلم، نظام فكري او را آشفته مي سازد. گاهي هم معلمان بي آنكه روش كارشان را شرح دهند، از اوليا توقعات غير منطقي دارند. ( به زعم اوليا).

گاهي اوليا بدون اطلاع كافي از شيوه ي كار معلم، قضاوت هاي نادرست مي كنند و بازخورد منفي به فرزندشان مي دهند. گاهي برخي معلمان بيش از اندازه وارد حريم شخصي دانش آموز يا خانواده اش مي شوند. گاهي معلمان غير متخصص در امور روانشناسي و مشاوره، نقش خود را اشتباه بازي مي كنند.

- به نظر مي رسد اولين حركت هايي كه باعث شكستن خط قرمز روابط معلم و خانواده مي شود، نزديك شدن بيش از اندازه ي معلم به بچه است. در اين ميان، فرزندان خانواده هايي كه پدر يا مادرشان در خانه حضور موثر ندارند، بيشتر در معرض خطر قرار دارند.

(دارابي)

- قبل از هر چيز معلم بايد مراقب باشد رابطه اش با دانش آموز نزديك تر از رابطه ي پدر  مادرش با او نشود. وقتي معلم خيلي بچه را به خود نزديك مي كند، به اين معناست كه او را از خانواده اش دور كرده است. معمولا روابط در خانه بي تكلف و تا حدي تكراري است. اما روابط در مدرسه تعريف شده است. بچه هم در مدرسه خودش را بسيار مثبت و متعارف نمايش مي دهد. اشكال ديگر، درخواست مستقيم والدين از معلم است: « اول خدا بعدا شما. من مي خواهم بچه مرا شما عوض كنيد.» و معلوم نيست اين كار تا چه حد از پس يك معلم بر آيد. معلم بايد بداند تا كجا پيش مي رود. گاهي ممكن است بچه ها معلمان كم تجربه را گول بزنند.

رابطه ي بسيار نزديك معلم با شاگرد، دلبستگي شديد و شيفتگي بچه نسبت به معلم را در پي دارد.به ويژه دخترها . اين شيفتگي ها غالبا در خانواده هاي پر جمعيت يا خانواده هايي كه در آن ها والدين فرصت كافي براي تعامل با فرزند خود ندارند، بيشتر به چشم مي خورد. دانش آموز سعي مي كند كمبود عاطفي خود را از طريق معلمش جبران كند. خلاصه اين كه، ارتباط هايي مثل پيامك دادن معلم به بچه ها، عملي غير حرفه اي است.

جمله هايي مثل « تو بيشتر از سنت مي فهمي، تو با بقيه فرق داري و من روي تو حساب ديگري مي كنم.» گاهي ممكن است عواقب بدي براي بچه ها به دنبال داشته باشند.

از طرف ديگر، معلمي كه چنين روابطي برقرار مي كند، خودش از اين ارتباط سود مي برد و در واقع حفره هاي شخصيتي خودش را پر مي كند. وقتي بچه به خاطر او دو روز تب مي كند، او لذت مي برد !

بقيه در ادامه مطلب

دسته ها : مجله رشد معلم
جمعه نوزدهم 2 1393 21:35
X